دیشب خیلی عصبی بودم....تو یاهو داشتم با یکی از بچه ها چت میکردم!
خیلی بد رفتاری باش کردم , اول دعوا , اما بعدش یه عالمه دردِ دل کردیم...
دوست خیلی خوبیه... :) دیگه...تا ساعت 8 و نیم صب داشتیم حرف میزدیم!
منم ساعت 9 خوابیدم و ساعت 6 بعد از ظهر بیدار شدم....
دوست ندارم اینطوری برنامه خوابمو خراب کنم :(
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: پس چرا نمیتونی یه خورده درک کنی؟ تو با من صادق نیستی! :(( حرفها بات دارم
موضوعات مرتبط: خاطره های من ، ،
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.