این روزا که همش فقط امتحان و امتحان و امتحان...!
روزای سخت و گرم ...
بین فورجه ها با نرگس بیرون هم میریــم! چند روز پیش هم رفتیم با هم سفره خونه :)
خیلی خوب بود...
روزی که امتحان دین و زندگی داشتیم از رو میزا با یه حرکت خفن و پشتک وارو , خودمو به صندلیم رسوندم!
بعدشم حواسم نبود که دبیر سر کلاسه... گفت هــــــــــء غزال؟ منم گفتم شرمنده!
امروز خیلی باحال بود : مشاور مدرسه مراقب کلاس ما بود, بچه ها هم هی حرف میزدن سر جلسه!
مشاور یه دفعه با جدیت تمام گفت نزارید با خودکار قرمز برگهاتونو سیاه کنم؟ مارو میگی :))
بیچاره خودش هم غش کرد از خنده...
بعدشم دبیر زیست اومد راهنمایی کنه یعنی: زرنگ کلاس یه سوال پرسید که:
جواب فتوسنتر درس2 یا 3 رو بنویسیم؟
معلم هم گفت: عجبا فتوسنتز درس صدم هم باشه جوابش یکیــه!
بعد دوباره تکرار کرد.. همه هم هی قر زدن...
نظرات شما عزیزان:
از وبت خیلی خوشم اومد .
I LOVE YOU
موضوعات مرتبط: خاطره های من ، ،
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.